سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینْ مردانگی، نگهداشتِ دوستی است . [امام علی علیه السلام]

فاطمه شمس- حسینیه طرشت، با 475سال قدمت، هفته گذشته میزبان مادران و پدران شهیدی بود که فرزندان خود را از یکی از کوچه‌پسکوچه‌های قدیمی محله به جبهه اعزام کرده بودند. جوانان 16، 17ساله‌ای که مدرسه می‌رفتند اما با شنیدن ندای حق و عرق میهن‌پرستی مسیر زندگی‌شان را تغییر دادند و به دعوت رهبرشان لبیک گفتند.

 

 نقش 44شهید  در قلب  محلهبه گزارش پایگاه خبری محله طرشت، حسینیه طرشت، با 475سال قدمت، هفته گذشته میزبان مادران و پدران شهیدی بود که فرزندان خود را از یکی از کوچه‌پس کوچه‌های قدیمی محله به جبهه اعزام کرده بودند. جوانان 16، 17ساله‌ای که مدرسه می‌رفتند اما با شنیدن ندای حق و عرق میهن‌پرستی مسیر زندگی‌شان را تغییر دادند و به دعوت رهبرشان لبیک گفتند. مراسم بزرگداشت شهدای حسینیه طرشت، به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع‌مقدس با حضور شهردار منطقه، دکتر مرتضی طلایی، عضو شورای اسلامی شهر تهران، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرداری منطقه، رئیس کلانتری 118 ستارخان، پیرغلامان محله طرشت(حاج رضا طرشتی، علی‌اکبر غلامی و محسن تیموری)، ائمه جماعات 3مسجد محله، هیئت‌های مذهبی، بسیج و شورایاری و جمعی از آزادگان و خانواده‌های شهدای منطقه برگزار شد. تفاوت و بهانه اصلی برگزاری این مراسم در مقایسه با سال‌های گذشته، نصب 2 تابلوی بزرگ از تمثال 44 شهید حسینیه طرشت بود که به همت خواهر یکی از شهیدان ‌محله‌ انجام شد. در این گزارش با زهرا محمدی، ‌بانی ساخت تابلو تمثال شهدا و همچنین پدران و مادران شهدای حسینیه به گفت‌وگو نشستیم.

 عکس شهدا متعلق به 30سال قبل بود
عطر اسپند، صدای موسیقی حماسی و پوشش نظامی جوانان بسیج، پیش از ورود به در اصلی حسینیه طرشت، گویای برگزاری برنامه‌ای برای یادبود شهدا و تقدیر از حماسه‌‌آفرینی‌شان. دیوارهای محوطه بیرونی حسینیه، با تصاویر پدران درگذشته شهدای هم‌محله‌ای پوشانده شده و در کنار مادرانی که با عصا برای دیدن تصویر فرزندشان با شوق قدم برمی‌دارند فضای معنوی و ویژه‌ای ایجاد کرده است. زهرا محمدی،‌ بانی ساخت تابلوهای شهدای حسینیه طرشت می‌گوید: «وقتی مادران را می‌بینم که با دیدن عکس‌های فرزند شهیدشان اشک می‌ریزند ایمان می‌آورم‌ کاری که برای خدا و شهدا انجام شود بر دل می‌نشیند.»
محمدی درباره انگیزه این کار توضیح می‌دهد: «بارها که برای برنامه‌های مختلف به حسینیه می‌آمدم و تابلو شهدا را می‌دیدم آرزو می‌کردم شرایطی ایجاد شود تا تابلو قدیمی آلومینیومی 44شهید را تعویض کنم و آنچه در‌ شأن حسینیه زیبای محله‌مان است بر دیوار نصب شود. چون عکس‌ها متعلق به 30سال قبل بود و خیلی از آنها نیاز به ترمیم یا تعویض داشت که با حمایت سرای محله و بانیان حسینیه انجام شد.»

 تصاویر جدید از شهدا گرفتیم
محمدی درباره روند انجام کار می‌گوید: «تابلوها را به سرای محله طرشت بردم و بازشان کردم. بعضی از عکس‌ها به شیشه چسبیده بود و بعضی دیگر کیفیت خوبی نداشت. با تک‌تک خانواده‌های شهدا صحبت کردم و تصاویر جدید از آنها گرفتم. نام بعضی از شهدا منطبق بر شناسنامه‌شان نبود. مانند شهیدان حسینمردی که نام خانوادگی‌شان به چند شکل نوشته شده بود یا نام‌های دو کلمه‌ای که نادرست روی کاغذ قرمزرنگ نوشته شده بود.»
خواهر شهید محسن محمدی با اشاره به اینکه انجام این کار 6ماه زمان برده است اضافه می‌کند: «بعضی از پدران و مادران شهدا فوت کرده بودند و به دنبال نشانی از خواهران و برادران‌شان بودیم. یا بعضی دیگر به محله یا شهر دیگری مهاجرت کرده بودند. گاهی مجبور می‌شدیم از اقوام شهدا هم کمک بگیریم. در موردی تنها عکس موجود شهید، تصویر او روی اعلامیه‌اش بود که از آن استفاده کردیم. یکی از همین مادران که هیچ تصویری از فرزندش نداشت از من خواست تا تابلو پسرش را به او بدهم.»

 تصاویر شهدای مسجد موسی‌بن جعفر(ع) هم قاب می‌شوند
به گفته محمدی، 2 تابلو هر کدام شامل 2ردیف 11تایی هستند که در مجموع تصویر 44 شهید را در خود جای داده‌اند. با اینکه تعداد زیادی از این شهدا از محله طرشت هستند اما خانواده تعدادی از آنها هم در چند سال گذشته ساکن محله شده‌اند.
محمدی با اشاره به اینکه تعداد شهدای طرشت 80نفر است که عکس تعداد زیادی از آنها در حسینیه قرار دارد، ادامه می‌دهد: «طرشت 3مسجد و 3پایگاه بسیج دارد که عکس‌های جداگانه‌ای از شهدا دارند. قرار شده به‌زودی تصاویر شهدای موجود در مسجد موسی‌بن جعفر(ع) هم که فعلاً به شکل بنر نصب شده‌اند قاب شود.»
همزمانی مراسم بزرگداشت هفته دفاع‌مقدس و رونمایی از تمثال شهدای حسینیه طرشت زمینه مساعدی برای معرفی این تابلوها به مسئولان شهری و محلی منطقه بود. در این مراسم علاوه‌بر سخنرانی و سرودخوانی، جمعی از اسرای اردوگاه موصل عراق ملبس به لباس اسرا از خانواده‌های شهدا با اهدای هدایایی تقدیر کردند.

مادر شهید عبدالحسن هوبخت:
به احترام مردم شهیددوست آمدم
احترام سادات جمالی، مادر 68ساله شهید عبدالحسن هوبخت درباره فرزندش می‌گوید: «عبدالحسن، دومین پسر خانه بود و مدرسه می‌رفت. بسیجی 13ساله بود که به جبهه رفت. سال 1365 در شلمچه شهید شد و 5سال بعد از شناسایی، او را به تهران آوردند. آن موقع در کوچه حاج‌حسن خیابان طرشت شمالی زندگی می‌کردیم.»
جمالی ادامه می‌دهد: «شهدا برای خدا و میهن‌شان جنگیدند و نیازی به خودنمایی ندارند و نداشتند. اما چنین مراسمی‌‌ یاد آنها را زنده نگاه می‌دارد و خوشحالم می‌کند. البته چون توان راه رفتن ندارم در چنین برنامه‌هایی نمی‌توانم شرکت کنم. اما این بار برای دیدن عکس شهدا و پسرم و مردمی که به خاطر شهدا آمدند آمدم.»

مادر شهید علی‌اکبر مولوی:
به عکس پسرم نگاه می‌کردم و می‌گریستم
معصومه صمدیار، نخستین بار است که در چنین مراسمی شرکت می‌کند. می‌گوید: «مراسم خوبی بود. حال و هوایم را عوض کرد. صدای محزون نی که در بلندگو پیچید به عکس علی‌ام روی تابلو نگاه کردم و بی‌اختیار اشک ریختم. بچه‌ام سنش کم بود و برای همین چند بار دست رد به سینه‌اش زده بودند تا اینکه شناسنامه‌اش را دستکاری کرد و رفت. بیسیم‌چی بود و با اینکه می‌گفتند به خاطر سن کم، نباید در بعضی از عملیات‌ها حضور داشته باشد اما قبول نمی‌کرد.»
صمدیار 60ساله، در کوچه‌ای که به نام پسرش مزین شده زندگی می‌کند. او ادامه می‌دهد: «آن‌قدر این پسرم را دوست داشتم که بعد از شهادتش اسم پسری را که خدا دوباره به من داد علی گذاشتم.»

پدر شهید مجید مسلمی امیرانی:
به یاد فرزندم بغض کردم
حسین مسلمی امیرانی، پدر شهید مجید مسلمی امیرانی از فرزندش می‌گوید: «پسرم 18ساله بود که به جبهه رفت. در یکی از مدرسه‌های طرشت درس می‌خواند. آنقدر خوب بود که خدا او را از ما گرفت و پیش خودش برد. سرنوشت همه انسان‌های مؤمن و خدایی همین است.»
مسلمی‌امیرانی 83ساله که محجوب و کم‌حرف است اضافه می‌کند: «سال گذشته هم مثل امسال در یادواره شهدای طرشت که در همین حسینیه برگزار شده بود شرکت کردم و به یاد فرزندم اشک ریختم و دوران کودکی‌اش را جلو چشمانم تصور کردم. دست‌شان درد نکند که چنین مراسمی برای شهدا برگزار می‌کنند.»

فرزند سردار شهید حاج علی تیموری:
قدردانی از خانواده شهدا ارزشمند است
امیر تیموری، فرزند ارشد شهید حاج علی تیموری که نام او روی یکی از مهم‌ترین معابر محله حک شده است می‌گوید: «با اینکه شهدا برای دفاع از میهن و ملت به جبهه رفتند اما قدرشناسی از آنها و خانواده‌هایشان، ارزشمند است و جای سپاس دارد.»
تیموری درباره پدرش می‌گوید: «منزل ما آن زمان در خیابان شهید اکبری بود. اهالی، پدرم را خوب می‌شناختند. با اینکه درجه‌دار بود هیچ‌وقت با لباس نظامی در محل‌‌ تردد نمی‌کرد. ساده‌زیست بود و به دلیل کمک‌هایی که به هم‌محله‌ای‌ها می‌کرد هنوز از او به نیکی یاد می‌کنند.»

همسر شهید حبیب‌الله سلطان‌محمدی:
برای نخستین بار تا آخر مراسم ماندم
ربابه حاج‌حسن 60سال دارد و همسرش به دست منافقان در سال 1363‌‌ ترور شد و به شهادت رسید. او می‌گوید: «همسرم ابزارفروشی داشت وهمانجا با مردم بحث سیاسی می‌کرد و از انقلاب و امام‌خمینی(ره) می‌گفت. او عضو شورای محل و رئیس صندوق قرض‌الحسنه طرشت بود و مردم حرف‌هایش را قبول داشتند. تا اینکه در مغازه‌اش به دست منافقان‌‌ ترور شد.‌»
حاج‌حسن توضیح می‌دهد: «خوشحالم که می‌بینم شهدا هنوز زنده‌اند. من در این مراسم که خیلی خوب برگزار شد برای نخستین بار تا انتهای مراسم نشستم و در کنار تصویر همسر شهیدم لذت بردم.»

مادر شهید محمود میران‌بیگی:
عکس پسرم را دیدم ذوق کردم
صغری علی‌قارداش، مادر 71ساله شهید محمود میران‌بیگی می‌گوید: «محمود چهارمین فرزندم بود. در16سالگی به جبهه رفت. همسرم هم خواربار به جبهه می‌برد و به رزمنده‌ها کمک می‌کرد. پسرم از پدرش یاد گرفته بود که باید هر‌ کاری از دستش برمی‌آید انجام دهد. الان هم به یاد پسرم هر روز برای نماز به مسجد می‌روم.»
مادر شهید ادامه می‌دهد: «وقتی عکس پسرم را دیدم آنقدر ذوق‌زده شدم که اشک ریختم. از کسانی که باعث و‌ بانی این کار بزرگ بودند ممنون هستم.»

پدر شهید محسن زمانی:
مدام به عکس پسرم نگاه می‌کردم
محمدقلی زمانی، پدر شهید محسن زمانی با وجود آرتروز گردن و آب مروارید چشمانش پابه‌پای پدران دیگر در مراسم گرامیداشت شهدا شرکت کرده است. می‌گوید: «پسرم یکی از بهترین و باادب‌ترین بچه‌های محل بود. محسن در19سالگی برادر بزرگش را مجبور کرد تا به جای او به جبهه برود.»
زمانی از اینکه مراسم یادبود برای پسرش گرفته‌اند خوشحال است و می‌گوید: «آنقدر ذوق داشتم که در ردیف اول نشستم و مدام عکس پسرم را روی دیوار می‌دیدم. انگار روبه‌رویم بود.»

پدر شهید علی حسینمردی:
تابلو جدید شهدا خیلی زیباست
احمدعلی حسینمردی به همراه همسرش سرور رسائلی، در مراسم یابود شهدای حسینیه طرشت شرکت کرده است. او که متولد 1322 است درباره مراسم می‌گوید: «وقتی دیدم تابلو قدیمی شهدا را عوض کرده‌اند و عکس آنها را در یک قاب جدید گذاشته‌اند با خودم گفتم چه سلیقه‌‌ای، دست‌شان درد نکند.»
حسینمردی ادامه می‌دهد: «علی 18ساله بود که به جبهه اعزام شد. تازه عقد کرده بود، یکی از دختران فامیل را برایش گرفته بودیم. هر‌چی گفتیم نرو نپذیرفت. مدام اصرار می‌کرد تا اینکه نتوانستیم جلواش را بگیرم. رفت و با خبر شهادتش آمد.»

مادر شهید مجید تیموری:
عکس شهدا در بهترین قسمت نصب شده است
رقیه حسینمردی، مادر 71 ساله شهید مجید تیموری که سال گذشته هم در چنین مراسمی در حسینیه شرکت کرده بود می‌گوید: «عکس‌های شهدا سال‌ها جلو منبر حسینیه در یک قاب معمولی قرار داشت اما امسال در اندازه بزرگ‌تر و در بهترین جای حسینیه نصب شده است، دست مریزاد.»
حسینمردی ادامه می‌دهد: «مجید بعد از پدرش و برادر بزرگ‌ترش به سومار رفت. 18سالش بود. داوطلبانه رفت. وقتی تصمیمش را به من گفت، گفتم برو خدا پشت پناهت. دست من را گرفت و محکم فشار داد و گفت باید قول بدهی که برای من گریه نکنی و ناراحت نشوی. هنوز فشار دستش یادم هست و اراده‌ای که در صورتش بود. 2سال سومار بود که همانجا شیمیایی و شهید شد. پدرش هم 4سال سومار بود و شیمیایی شد تا اینکه 13سال پیش فوت کرد و حالا من تنها هستم.»

 


پنج شنبه 95 مهر 8::: ساعت 12:20 صبح
نظر دهید()
  

پیغام ورود و خروج